sábado, 19 de mayo de 2012

آلترناتیو یک ارزش است قبل از اینکه یک ابزار باشد



بنده ضعف هایئ در نوشتن فارسی دارم چه در گرامر و چه در املاء از خوانندگان پوزش می طلبم .
در کشورهای دمکراتیک در فضای باز و سالم سیاسی اجتماعی و با حق بر خوردار بودن از رسانه ها ی دولتی وغیر دولتی  در یک زمان معین مبارزه می کنند و حزب حاکم را به چا لش می کشندو با بحث آزاد همه ایده ها و برنامه را مورد مطالعه و برسی قرار می دهند  و بعد از آن منتظر رای مردم میشوند تا اینکه ببینند که نتایج انتخابات چه میشود و این هم هست همه گی به اعلام نتایج از سوی وزارت داخله گردن میگذارند و آن نتایج را برسمیت می شناسند و ریئس دولت قبل به شکست انتخاباتی اقرار و تبریک می گوید به حزب و یا نیروی جدید این موضوع خیلی عادی و معمولی است در این کشورها و همه آنهایئ که  هم به حزب بازنده رای دادن به همان میزان سهیم هستند در مسئولیت پذیری یعنی دولت جدید نماینده همه است و محور اصلی  مشروعیت و مسئولیت قانون اساسی است که  همه حول محور آن مسئولیت می پذیرند در صورتی که قانون اساسی را بخواهند تغییراتی بدهند باید با همه احزاب به توافق برسند و دست بردن در قانون اساسی کار ساده ای نیست مستلزم کار جمعی احزاب سیاسی است .
اما در کشورهای دیکتاتوری بسیار متفاوت است آلترناتیو یا وجود ندارد یا اینکه نمایشی بیش نیست و انتخابات هم نمایشی بیش نیست . مثل سوریه و مصر سابق و لیبی سابق و کوبا .
در ایران باید بگم ایران اسیر یعنی وطن خودمان داستان چیز دیگری است این برای ما ایرانیان دارای حائز اهمیت است .
رژیم جمهوری  اسلامی  که باید گفت نه جمهوری نه اسلامی نه ایرانی در واقع امروز کسی نیست که  بتواند از این رژِیم دفاع کند. بنا بر وسعت جنایت و خونریزی و فقر بیکاری و نابودی فرهنگی و اقتصادی  از زره ای مشروعیت سیاسی اجتماعی بر خوردار نیست اگر بر خوردار بود نیازی به عوام فریبی و تروریسم و اعدام وسرکوب مخالفان نبود . درحکومت مردم بر مردم دیگر صفت رژیم را بکار نمی آید.وقتی می گویئم رژیم منظور این است که مردمی نیست و مشروعیت مردمی ندارد.
از بحث اصلی دور نشویم بحث آلترناتیو بود . اگر این رژیم آلترناتیو واقعی نمی داشت به این روزگار سیاه گرفتار نمی شد اگر این رژیم مردمی بود و آلترناتیو داخلیه اش هم حق حرف زدن داشتند نیازی نبود به جنگ هشت ساله با همسایمان عراق . اگر این جنگ میهنی بود نه کشور گشائی قرون وسطائی نیاز نبود که بگوید جنگ یک نعمت الهی است . نیاز نبود که خمینی بدون هیچ گونه شرح وتوضیح مطبوعاتی و پاسخ دادن به مردم جام زهر بنوشد و قعطنامه پایان جنگ را بپذیرد . اگر این رژیم آلترناتیو واقعی نداشت نیاز به تحمل هزینه های هنگفت برای سرکوب اپوزیسیون در خارج نداشت  وقتی آقای شیراک تصمیم بر اخراج و استرداد  پناهندگان سیاسی میگیرد  از آنجائی که می دانیم که گربه مرتضی علی برای رضای خدا موش نمی گیرد .یعنی محدودیت مجاهدین در فرانسه سالهای گذشته رایگان انجام نمی شده و باج های کلانی صرف آن شده است . رژیم اگر ذره ای مشروعیت مردمی می داشت برنامه اتمی را مخفی نمی کرد.اگر زره ای مشروعیت مردمی می داشت 3500 مجاهد خلق بدون سلاح و محصور و منفور و فاقد جایگاه مردمی به اصلی ترین کابوس و وحشت برای رژیم تبدیل نمی شد.
بسیاری سعی می کنند هر طور شده سرپوش بر حقیقت ایرانی بگذارند چطور؟ طرف هایئ هستند با نام و نشان مختلف  خودشان را آلترناتیو رژیمی معرفی می کنند که تا این اواخر از رژیم آخوندی یا دفاع می کردن و یا آنرا  با اقتدار می دانستند و یا اینکه در بی تفاوتی و سکوت کامل بودن .من حرفم این نیست که حق ندارن آلترناتیو شوند خدای ناکرده زبانم قطع .نه  این طیف باید بگویند که چه سنخیتی با این آلترناتیو بعنوان یک ارزش  دارند .کسی که آلترناتیو را بعنوان یک ارزش می نگرد و قصد بر آزاد سازی ارزشهای جهان شمول دارد  دیگر نمی تواند با رژیمی که ناقض تمام ارزشهای انسانی است نقطه اشتراک داشته باشد .دیگر نباید دنباله رو عقده ها  و کینه های این رژیم از یک نسل فدا وصداقت باشد.دیگر نباید به آن سیاست استمالت و مماشات ادامه دهد . دیگر نباید نامه نگاری بکند برای دولت خارجی که مبادا مجاهدین را از لیست استمالت بیرون بیاورید .لیست تروریستی را می گویم .اگر دیدگاه ارزشی به آلترناتیو دارد باید در همه صحنه ها پشتیبان نیروی جنگنده با این رژیم باشد که حامل و پیام همان ارزشها است  . نه تعضیف کننده. دیگر نباید در سانسور اخبار این مقاومت بی تفاوت بماند .
وحشت از نیروی پیشتاز و سانسور نیروی پیشتاز و تضیف نیروی پیشتاز و پیشاهنگ دور باطلی است که رژیم آخوندی خواستار آن است و روی آن سرمایه گذاری میکند.آلترناتیو یعنی جایگزین کردن یک ارزش  بریک ضد ارزش .سانسور و عقده گشائی و لوث کردن مفاهیم  یک ضد ارزش است . دنیا تنگ وتاریک نیست هرکسی و یا جمعی مسئول ارتقا و رشد خود است .با موج سواری و میوه چینی همسو شدن با رژیم  ضد بشری آخوندی  در مخدوش کردن چهره مقاومت ارتقا و اعتماد و مسئولیت بدست نمی آید .
نکته آخر .
اگر بعنوان ابزاری برای سرنگونی به آلترناتیو نگاه کنیم .از آنجائی ما باید متکی بر اصل کس نخوارد پشت من جز و ناخن انگشت من باشیم . باید ابزار از میان مردم باشد و برای مردم باشد . سرنگونی اگر برای آزاد سازی ارزشها و برقراری دمکراسی باشد نباید مشروط  باشد  نه به نیروی خارجی نه نیروهای سرکوبگر دیروز  و نه مشروط  به باقیماندگان حکومت سابق  . ارزان خریدن و ارزان بدست آوردن گران تمام میشود . خمینی ارزان  رهبری انقلاب مردم را به دست آورد و دیدیم  چه بلائی بر سر همه آورد . برای آزادی باید بها پرداخت .
با بهترین آرزوها

No hay comentarios:

Publicar un comentario